شهرام اصغری

شهرام اصغری

وبلاگی شخصی برای کپی و آرشیو برخی پست های منتشر شده در روزنامه ها یا سایت ها و ...
شهرام اصغری

شهرام اصغری

وبلاگی شخصی برای کپی و آرشیو برخی پست های منتشر شده در روزنامه ها یا سایت ها و ...

دوربین‌های خدا را چطور پاک می‌کنی؟

یادداشتی از شهرام اصغری؛

شهرام اصغری (کارشناس مطالعات فرهنگی و رسانه) این سوال را از مسئولان مطرح می‌کند که: آیا شیوه‌ی مدیریتی و عملکرد ما در دانشگاه، محل کار و بازار درست است و اگر درست نبوده، آیا فردای قیامت ما را محاکمه و بازخواست نمی‌کنند؟ چرا ما تا این‌حد بی‌تفاوت شده‌ایم؟!

به حاشیه‌راندن افراد مستعد و دلسوز و فراری دادن آن‌ها از عرصه‌های خدمت و فعالیت و سپردن تریبون‌ها و پست‌های مهم به افرادی که تخصص لازم ندارند، باعث بروز و ظهور بحران‌هایی می‌شود که قبلأ خیلی‌ها در این رابطه هشدار می‌دادند اما متأسفانه امروز همه درگیر آن هستیم و عوارض آن‌را به‌عینه می‌بینیم و با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنیم یا اینکه نظاره‌گر و غرق ناهنجاری‌ها هستیم و می‌بینیم که‌تر و خشک باهم می‌سوزند و دود آن به چشم همه می‌رود!

وقتی یک استاد و متخصص مسائل و بحران‌های اجتماعی خود گریز و پناه‌گاهی جز نیستی و فنا نمی‌یابد و تسلیم افسردگی و مشکلات روحی می‌شود، باید عمق فاجعه را خواند. بنابراین نباید بپرسیم چرا بحران‌های اجتماعی تا این حد زیاد شده‌اند! چون در برخی امور حساس کار دست کاردان نیست و متأسفانه یا مغزها را فراری داده‌ایم با اینکه خیلی از افراد متخصص را منزوی و گوشه‌گیر کرده‌ایم که با این رویه ساختن و آباد کردن وطن کاری بس دشوار خواهد بود.

هنر مدیریت در جذب افراد مستعد و متخصص است و تا چه زمانی مردم بی‌گناه ما باید چوب این برخوردهای سلیقه‌ای را بخورند، معلوم نیست! دیگر در هر کوچه و خیابان می‌توان عوارض سوءمدیریت‌ها را دید. آیا از این همه تجربه‌ی تلخ نباید درس بگیریم؟

تا کی جنگ قدرت و ثروت؟ چطور این ثروت‌های حرام و بادآورده از حلقوم برخی پایین می‌رود وقتی می‌بینند کودکی با آن سر و وضع‌اش، وسط زمستان دنبال یک لقمه نان از زباله‌های رنگارنگ این شهر شلوغ است!

آیا من و شما در سرنوشت این کودک نقشی نداریم؟ آیا در مملکت امام زمان (عج) نباید از خودکشی و افسردگی هم‌نوع خودمان احساس مسئولیت و شرمندگی کنیم؟ مردم که رسماً اعلام کردند دیگر به هیچ گروهی اعتماد ندارند و تو برای ۱۴۰۰ و بستن تیمت نقشه می‌کشی آن هم در بحبوحه‌ی جنگ کرونای بی‌رحم و منحوس؟! بیا و حال امروز مردم را دریاب برادر…

آیا شیوه‌ی مدیریتی و عملکرد ما در دانشگاه، محل کار و بازار درست است و اگر درست نبوده، آیا فردای قیامت ما را محاکمه و بازخواست نمی‌کنند؟ چرا ما تا این‌حد بی‌تفاوت شده‌ایم؟!

بگذریم از این دنیا که شورای حل اختلاف محله شلوغ است و آن افسرده‌ی بیمار! نایی ندارد تا حق خود را بستاند اما آیا فردای قیامت هم به این پرونده رسیدگی نمی‌کنند؟!

واقعأ چرا در کشوری که بیش از سایر کشورها دم از مسلمانی می‌زنیم این‌گونه چشممان را به معاد، عدل و قیامت می‌بندیم و فقط به خودمان و ثروت‌های بادآورده و فریبنده‌ی این دنیا فکر می‌کنیم؟ نکند چشمانمان از بس کور شده‌اند، نمی‌بینیم که نمی‌بینیم!؟

بیکار کردن یک مدیر یا استاد دانشگاه عواقبی دارد که آثارش دیر یا زود برای همه در این شهر شلوغ و بزرگ نمایان می‌شود و اگر تو واقعأ مدیر هستی باید هنر جذب سرمایه‌ها و استعدادهای این مرز و بوم را داشته باشی و تمرین کنی و بتوانی حتی نیروهای سرکش را نیز مهار کنی تا جامعه و کشور این‌چنین آسیب نبیند. اما تو هنوز هم به آثار عملکردت بی‌تفاوت هستی و فقط به حفظ صندلی ریاست فکر می‌کنی و تمام.

به وحدانیت خدا قسم، هر چراغ قرمزی که رد می‌کنی یا غیرقانونی به خط ویژه می‌زنی در دوربین لایزال و ابدی ثبت می‌شود و هیچ افسر و سرداری هم نمی‌تواند آن را پاک کند. دلت را به این زندگی ماشینی و فریبنده خوش نکن برادر! تمام رفتار، گفتار و عملکرد تو حساب و کتاب دارد و زمانی می‌رسد که هیچ «قاضی‌ای» به احترام تو بلند نمی‌شود و فقط دستان خودت علیه تو شهادت می‌دهند و تو آنگاه خود را درمانده و اسیر زیاده‌خواهی‌هایت می‌بینی و حسرت می‌خوری.

با تو هستم!

تو که هر روز پنج نوبت تلاش می‌کنی به آسمان متصل شوی، تو که در هر تریبونی چند آیه و سوره می‌خوانی و دلت پاک است؛ چرا تا دوباره زرق و برق زندگی را می‌بینی و پای ماشین، ملک، دلار، ویلا و کانادا به‌میان می‌آید، ناگهان ریسمان‌ها را رها می‌کنی و هیچ نمی‌بینی؟! چرا دیگر این اتصال‌ها دوام ندارند؟

کجای کاری برادر؟ چه می‌خواهی از این دنیا؟ چرا از مرگ و قیامت نمی‌ترسی؟ تو را چه شد و چه بر سرت آمد که بی‌تفاوت از کنار سطل‌های زباله رد می‌شوی و خم به ابرو نمی‌آوری؟

دنیا به کجا می‌رود و تو در کدامین نقطه‌ای و چه دنیایی برای خودت متصوری با ویرانی دنیای خیلی از این کودکان، جوانان، مدیران، استادان و…

آیا ساختن چنین دنیایی به قیمت ویرانی دنیای دیگران ارزش دارد؟

آیا تو قدرت آن‌را داری که دوربین‌های لایزال ابدی را نیز مثل پرونده‌های فلان شعبه‌ی دادگاه گم‌وگور کنی یا فردای قیامت و پس از محاکمه مرخصی بگیری و همه را بخری؟

نعوذبالله اگر تا این حد در خودت قدرت و اراده‌ی قوی می‌بینی که خداوند و آفریدگار این زمین و کهکشان‌ها را هم دور بزنی و بفریبی، مشکلی نیست! به‌همین شیوه‌ی انسانیتت! ادامه بده، درغیر این‌صورت کمی آرام باش و تند نرو و به خودت بیا و تا این حد سرمست مقام و ثروت نباش که همه به تار مویی بندند!

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

ایلنا:

https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1034167


 

ادامه مطلب ...

آقای خیابانی عزیز❗از شهدا مایه نگذارید

آقای خیابانی عزیز❗
لطفا احساساتی نباشید و از شهدا مایه نگذارید
شما به وظیفه خود عمل کنید و کارشناس درجه 10 به رسانه ملی نیاورید

#شهرام_اصغری
کانال روزنامه ورزشی ۹۰
@navaddaily

جناب جواد خیابانی عزیز، شاید رکورد دار گزارشگران احساساتی دنیا باشد که بارها در برنامه های مختلف اشک ریخته یا سعی کرده اشک هواداران را درآورد. در یکی، دو مورد می توان گفت که اشک های خیابانی تا حدود زیادی طبیعی بود و عامه مردم هم خوششان آمد! مردمی که معمولا خیلی زود تحت تأثیر حرف های احساساتی، شعر یا گریه افراد و شخصیت های مختلف قرار می گیریم. این روزها به نظر می رسد خیابانی متوجه شده است مردم ایران چه نقطه ضعفی دارند و به هر بهانه و سوژه الکی در برنامه های مختلف اشک می ریزد. ای کاش می شد آرشیوی از تمام اشک های خیابانی تهیه و کلیپش را با اجازه خود خیابانی در فضای مجازی ارائه کرد.
جواد خیابانی که در برنامه زنده شبکه ورزش، تریبون مجانی در اختیار داشت و محدودیت زمانی هم نداشت (فردوسی پور بازی های جام ملت ها را گزارش می کرد) دوباره اشک ریخت و این بار حرف هایش بیش از حد ادامه دار شد تا جائی که این گزارشگر ورزشی به حوزه جنگ و شهدا هم ورود کرد!
برای ما فقط مانده بود جواد خیابانی از جنگ و شهیدان عزیز مایه بگذارد و با استفاده از این ارزش ها حرف هایی در مورد کی روش و فوتبال به زبان آورد تا به نوعی به حرف هایش ارزش و اعتبار ببخشد.
همه می دانیم طبق قوانین حرفه ای فوتبال اگر یک مربی مصاحبه تند یا توهین آمیز انجام دهد می توان با ارائه سند و مدرک او را جریمه و توبیخ کرد و حتی درصدی از قرارداد او را طبق قانون و بندهای قرارداد کسر کرد. خوشبختانه به لطف فضای مجازی ویدیوی حرف های کارلوس کی روش هم موجود است و بعضی ها مثل چندین سال قبل نمی توانند یک طرفه به قاضی بروند. او در ویدیوی منتشر شده می گوید؛ ما اینجا (تیم ملی) افرادی داریم که غذا برای خوردن ندارند اما مربیانی در یک باشگاه یا فدراسیون با پروازهای درجه یک ( (First classبه ژاپن سفر می کنند و برمی گردند و ...
آقای خیابانی عزیز! از شما که انتظار نمی رود اصل حرف های سرمربی تیم ملی را نشنیده باشید اما چرا در مقطع حساس تیم ملی حرف های احساساتی به زبان می آورید که پاک کردن آن از ذهن عامه هواداران کاری دشواری خواهد بود؟ اگر به این نتیجه رسیده اید که برای تیم ملی سرمربی جدیدی خریداری کنید! ایرادی ندارد اما اجازه دهید جام ملت ها و قرارداد قانونی کی روش به پایان برسد و از این حرف ها بزنید. همه باید بدانیم اگر کی روش هم اشتباه کند و حرفی بزند این قانون و کمیته انضباطی فدراسیون است که باید جواب او را بدهد نه اینکه هر گزارشگر و شهروندی بخواهد شخصا با نگاه و سلیقه خودش اعمال قانون کند که با این شیوه هرج و مرج سراسر فوتبال را فرا خواهد گرفت!

باور کنید یکی از دلایل عقب ماندگی کشور ما این قبیل بی قانونی ها و احساساتی بودن ما ایرانی هاست که از قدیم الایام هرکس در حد توان و تریبون خود! از احساسات عوام استفاده یا سوءاستفاده کرده است. اکنون دنیا، دنیای عقل و منطق هست. اگر کی روش مرتکب توهین یا تخلفی شده یک گزارشگر می تواند از تاج یا کمیته انظباطی فدراسیون انتقاد کند اما او حق ندارد در اوج حساسیت مسابقات جام ملت های 2019 امارات، احساسات هواداران را با استفاده از واژه های مقدس جنگ هشت ساله و شهیدان عزیز به بازی بگیرد و از تریبون هایی که با پول بیت المال اداره می شوند حرفی بزند که ممکن است آرزو و دلخوشی میلیون ها ایرانی در مورد موفقیت تیم ملی را تحت تأثیر قرار دهد و باعث ناکامی یا ایجاد حاشیه هایی برای تیم ملی یا سرمربی اش شود. شما اگر واقعا دلت به بیت المال می سوزد سعی کنید وظایف خودتان را به درستی انجام دهید و لااقل یک کارشناس خوب و کاربلد به صدا و سیمای ملی دعوت کنید نه اینکه افرادی را به عنوان کارشناس به برنامه هایتان دعوت کنید که فهم فوتبالی آنها از یک هوادار 12 ساله هم کمتر است و فقط روی اعصاب مردم راه می روند. چرا باید پیشکوتی چون ابراهیم قاسمپور در شبکه الکاس قطر باشد و معلوم نشود به چه دلیل  قاسمپورها و سایر پیشکسوتان و متخصصان خالص فوتبال در رسانه ملی ما جایی ندارند و منزوی هستند؟

لطفا در این موقعیت احساساتی نباشید و از کی روش و در رسانه ملی از تیم ملی حمایت کنید که موقعیت مسابقات بسیار حساس است. شما اختیار دارید در کانال شخصی خودتان صبح تا شب اشک بریزید و علیه کی روش حرف بزنید اما در رسانه ملی نباید چنین رویه ای در پیش بگیرید.
شما به درآمدهای کی روش اشاره کردید در حالی که همه می دانیم کی روش مربی درجه یک و گرانی است و فوتبال ما را صاحب شخصیت کرده و در این فوتبال به خیلی ها باج نمی دهد و بازیکن سالاری را نابود کرده است و... اما خواهش می کنیم کمی هم از درآمدهای خودت در برنامه های زنده بگو که چه مبلغی از صدا و سیما می گیری و از برنامه های مختلف چقدر درآمد دار

ی و ...
آقای خیابانی عزیز، لطفا احساساتی نباشید و از شهدا مایه نگذارید با جملات احساسی و الهام گرفتن از شهدای جنگ تحمیلی و غیره مردم کشور را احساساتی نکنید که در قانون و منطق فیفا به بندهای قرارداد کار دارند نه حرف های احساساتی یک مجری!
کی روش حتی گفته است؛ وزیر ورزش دوست ندارد او مربی تیم ملی باشد. تمام مستندات حرف های کی روش موجود است و اگر فوتبال کشور و تیم ملی را دوست دارید دقیق به حرف های کی روش گوش کنید و بدون وام گیری از شهدا و جانبازان و ... از تاج که خودش هم جانباز است بخواهید به صورت قانونی وارد عمل شود نه اینکه اینگونه جو تیم ملی را متشنج کنید. فرض اینکه کی روش می خواهد کاری کند تا فدراسیون او را قبل از اتمام قراردادش اخراج کند و دوباره از بیت المال جریمه هم بدهیم و ... پس اگر تیم ملی را دوست داریم همه به جای احساساتی بودن با منطق و عقل حرف بزنیم و انتقاد کنیم. یادمان نرفته مایلی کهن هم یک بار با اشک و احساسات حرف زد و متوجه شد فایده ای ندارد که امروزه مردم خوشان خیلی از نکته ها را بهتر از ما و شما می فهمند.
مهم تر اینکه پس از مشخص شدن ترجمه اشتباه برای جنابعالی لااقل از سرمربی تیم ملی و افکار عمومی عذرخواهی کنید و اعتراف کنید که در مورد کی روش و توهین او به مردم برداشت شما یا ترجمه ها مشکل داشته اند!

تیم ملی ایران، با شخصیت و منظم در مسیر فینال

تیم ملی ایران، با شخصیت و منظم در مسیر فینال

 شهرام  اصغری

طبق برنامه، تیم ملی کشورمان در مرحله نیمه نهایی مسابقات جام ملت‌های 2019 امارات، روز هشتم بهمن ماه به مصاف تیم ملی ژاپن می‌رود. تیم ملی در حالی به مصاف ژاپن می‌رود که در پنج دیدار قبلی خود بازی‌های خوب و خیره کننده ای به نمایش گذاشت و نشان داد در این دوره از مسابقات از قدرت بسیار بالایی برخوردار است و یکی از مدعیان اصلی کسب جام قهرمانی به شمار می‌رود.
ایران و ژاپن که در حال حاضر با قرار گرفتن در رتبه ۲۹ و ۵۰ رنکینگ فیفا در رده اول و سوم قاره آسیا جای دارند تاکنون 21 بار به عناوین مختلف به مصاف هم رفته‌اند. 9 بار ایران و 6 بار ژاپن بازی را برده و بازی دو تیم 6 بار هم مساوی شده است.
حدود ۱۴ سال از آخرین بازی رسمی ایران و ژاپن می‌گذرد؛ دیداری که در مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان برگزار شد و با شکست ۲ بر یک یوز‌ها به اتمام رسید. البته از آن تاریخ به بعد ایران و ژاپن تنها یک بار با هم بازی کرده اند. ۲۱ مهر ۹۴ ایران در ورزشگاه آزادی به مصاف شاگردان وحید هلیل هودزیچ رفت و در نهایت به تساوی یک - یک رضایت داد که مهدی ترابی برای ایران و یوشینوری موتو برای ژاپن گلزنی کردند.
در این دوره از رقابت‌ها، فوتبالی که تیم ملی و شاگردان کی روش به نمایش می‌گذارند کلاس بالا و نظم خاصی دارد و عملکرد بازیکنان و تیم اکثر کارشناسان و مفسران فوتبال را به تحسین وا داشته است.
بی‌جهت نیست سبک بازی تیم کی‌روش را با تیم ملی آلمان مقایسه کنیم که از بازیکنان بلند قامت و سرزنی سود می‌برد و با قدرت از زمین و هوا دروازه حریفان را مورد حمله قرار می‌دهد. (مخصوصا بازی‌های تیم ملی آلمان در مسابقات 2014 برزیل که تیم میزبان را نیز درهم کوبید.)
با اینکه تیم ملی بازی‌های تدارکاتی خوب چندانی برگزار نکرده بود، اما رفته رفته به شرایط آرمانی و ایده‌آل خود نزدیک شد و کارلوس کی‌روش هم با ایجاد برخی تغییرات در ترکیب اصلی تیم، به هدف رسید. تیم ما در مقابل ویتنام برای رویارویی با حریفان شرق آسیایی تمرین کرد و توانست در ادامه چین را با ارائه بازی هوشمندانه از سر راه بردارد.
در بازی با ژاپن نیز اگر انصاری فرد مثل طارمی با سردار هماهنگ باشد، شکست این تیم شرق آسیایی نیز دور از دسترس نخواهد بود. تیم ملی حالا نه در دفاع مشکل دارد و نه در خط حمله یا درون دروازه، بنابراین می‌توانیم امیدوار باشیم تیم ملی بتواند حتی با نتیجه مشابه با نتیجه بازی چین، این تیم را هم شکست دهد و به فینال مسابقات این دوره راه یابد. درون دروازه هم که بیرانوند آماده باید همچنان حفظ رکورد کلین شیت خود تلاش کند. قطری‌ها نیز مثل ایران در پنج بازی متوالی دروازه خود را بسته نگه داشته اند اما آنها به مصاف اماراتی می‌روند که در مقایسه با ژاپن و روی کاغذ حریف آسان تری به نظر می‌رسد. در تیم ملی فعلی بدون توجه به نتایج حاصله، واقعاً شخصیت تیمی بازیکنان، وظیفه شناسی آنها، تک ضرب بازی کردن ملی پوشان و اتحاد و همدلی اعضای تیم بسیار ستودنی است و انگیزه آنها را برای کسب عنوان قهرمانی دو چندان می‌کند. کی روش مسعود شجاعی پا به سن گذاشته را نیز در اردو دارد و به او بازی زیادی هم نمی‌دهد اما نه تنها هیچ حاشیه ای از جانب او در تیم ایجاد نمی‌شود بلکه خود او عامل اتحاد بازیکنان است. همه بازیکنان یک دل و متحد برای کسب عنوان قهرمانی تلاش می‌کنند فقط برخی بازیکنان نباید بیش از حد به انتقادها و برخی پست‌های فضای مجازی توجه کنند و تمرکز خود را از دست بدهند.
تیم ما در بازی با عراق نشان داد حتی برای رویارویی با مسائل حاشیه‌ای نیز بسیار تمرین کرده و بازیکنان از تمرکز خوبی برخوردار هستند. یادمان نرفته، در صحنه‌ای که بازیکنان عراقی سامان قدوس را هُل دادند او هرگز مرتکب خشونت نشد و در دام بازیکنان حریف نیفتاد. از خصلت ژاپنی‌هاست که با حوصله و خونسردی بالایی بازی کنند و یادمان باشد ژاپن تنها تیمی از آسیا بود که در مسابقات جام جهانی روسیه توانست از مسابفات گروهی صعود کند. آنها در سال‌های اخیر بر خلاف انتظار روی پاس‌های تند و تیز و ضربات سر خطرناک ظاهر می‌شوند که تیم ما می‌تواند با ارائه یک بازی فیزیکی در شروع بازی راحت تر به اهداف از پیش تعیین شده دست یابد. کی‌روش هم تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد تا با کسب عنوان قهرمانی و ارائه بازی‌های مقتدرانه، پاسخ کوبنده ای به منتقدان بدهد تا تیم ایران پس از 43 سال، جام هفدهم را مقتدرانه بالای سر ببرد.

آیا تراختوری های اصیل باید از رفت و آمد مربیان خوشحال باشند؟

سه شنبه ۲۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۴۱

آیا تراختوری های اصیل باید از رفت و آمد مربیان خوشحال باشند؟

شهرام اصغری
پس از جان توشاک، محمدرضا مهاجری و محمد تقوی دوباره یک مربی جدید با مدیران تراکتور سازی به توافق رسید تا جورج لینکز هم به عنوان سرمربی جدید تراکتورسازی سر از تبریز درآورد و معلوم شود مدیران فعلی این تیم نمی توانند تیم را از نظر فنی به یک مربی سرشناس بسپارند و به او زمان 5 ساله نه! بلکه یک یا دو ساله بدهند تا با آرامش خاطر بتواند برنامه هایش را در تیم پیاده سازد.
آیا تراختوری های اصیل باید از رفت و آمد مربیان خوشحال باشند؟
پس از جان توشاک، محمدرضا مهاجری و محمد تقوی دوباره یک مربی جدید با مدیران تراکتور سازی به توافق رسید تا جورج لینکز هم به عنوان سرمربی جدید تراکتورسازی سر از تبریز درآورد و معلوم شود مدیران فعلی این تیم نمی توانند تیم را از نظر فنی به یک مربی سرشناس بسپارند و به او زمان 5 ساله نه! بلکه یک یا دو ساله بدهند تا با آرامش خاطر بتواند برنامه هایش را در تیم پیاده سازد.
باشگاه تراکتورسازی در ابتدای فصل با سر و صدای زیادی جان توشاک، سرمربی ولزی را به خدمت گرفت تا در ادامه نوبت به محمد تقوی برسد و به عنوان یک مربی ایرانی ساکن خارج با سر و صدای زیادی به کشور برگردد و او هم در این تیم پرطرفدار نتواند دوام بیاورد و دوباره پروسه روز از نو، روزی از نو تکرار شود!
همه می‌دانیم دلیل اصلی موفقیت یک تیم وجود ثبات و آرامش در سطوح مربیگری و مدیریت است که می توان امیدوار بود تیم صاحب برنامه و ساختار شود اما متأسفانه تراکتورسازی با این همه ظرفیت و پتانسیل بالا مدام دچار تغییرات می شود و به بیراهه می رود.
همانطور که شاهد بودیم نمایندگان اصفهانی، در سالیان اخیر با ثبات مدیریت و یکدلی بود که در مسابقات آسیایی خوش درخشیدند و حتی تیم سپاهان در مقطعی به جام باشگاه های جهان راه یافت که تراکتورسازی هم به اذعان اکثر کارشناسان از پتانسیل بالایی در این زمینه برخوردار است. ما تبریزی ها اصفهان را به عنوان نصف جهان قبول نداریم اما باید قبول کنیم در سطوح مدیریتی و تصمیم گیری واقعاً از مدیران اصفهانی فاصله داریم. باید قبول کنیم در سطوح مدیریتی ضعف‌های زیادی داریم که مانع از موفقیت مان در پله های آخر می شود. در اصفهان اگر یک تیم یا مدیری موفق شود همه به او کمک می‌کنند تا این موفقیت‌ها ادامه داشته باشد اما ظاهراً این موضوع در تبریز برعکس است و وقتی مدیر، مربی یا تیمی به اوج  موفقیت و پله های آخر می رسد، برخی دوست دارند او را به زمین بزنند! ما برای نیل به موفقیت باید این نگاه و تفکرمان را تغییر دهیم که در چنین جاهایی موفقیت یک مربی یا مدیر مهم نیست بلکه موفقیت تراکتورسازی تبریز و شادی خیل هواداران این تیم مهم است.
چرا فردی چون صادق درودگر که با کوله باری از تجربه، علم و مهارت به تبریز پای گذاشته بود فورا مجبور به استعفا شد؟! چرا باید مدیری چون درودگر که اصلیت آذری و تجارب زیادی هم دارد نتواند در این تیم کار کند؟
چرا کار در تیم‌های تبریزی مخصوصا تراکتورسازی برای هر مدیر یا مربی امکان پذیر نیست؟ چرا مدیران نمی‌توانند با برنامه های چند ساله باشگاه را اداره کنند یا یک مربی چرا نمی تواند با برنامه پنج یا حتی ده ساله به باشگاه بیاید و از استعدادها و ظرفیت‌های عظیم باشگاه استفاده کند؟ هواداران هرگز فراموش نمی کنند که تبریز در لیگ برتر نماینده ای نداشت و با چه خون دلی بالاخره نام نمایندگان آذربایجان هم به جمع حرفه ای های لیگ اضافه شد. حالا چرا برخی آن روزها را فراموش کرده اند و قدر این روزها را نمی دانیم؟
یادمان نرفته در سال های نه چندان دور، بازیکنان آذری همچون باقری، دین محمدی، خطیبی و ... در تیم ملی خودنمایی می‌کردند اما اکنون چرا این مسئله دیگر مثل سابق به چشم نمی‌آید؟
چرا مربیانی که با این همه سر و صدا، شادی، جشن و اسپند به تبریز می آیند، فورا از این تیم جدا می‌شوند و نتیجه نمی‌گیرند؟! چرا همه هواداران، خبرنگاران و اهالی رسانه، مسئولان تیم و تماشاگران به سرمربی یا مدیران باشگاه کمک نمی کنند تا تراختور بتواند از ظرفیت بالای خود نتیجه بگیرد و به آرمان ها و ایده آل هایش دست یابد؟ آیا نهایت آرزوی هواداران، حضور تراختور در مسابقات آسیایی به صورت زنگ تفریح است؟
 همه می‌دانیم این تیم در مسابقات آسیایی واقعا ظرفیت بالقوه ای دارد فقط افسوس که قدر این همه استعدادها را نمی دانیم و خودزنی می‌کنیم.
این همه مربی با سر و صدا و با تیر و تفنگ و به قول فتح الله زاده با بمب و ترقه به تبریز می آیند اما همین مربیانی که خودشان به آنها اعتماد می کنند، فورا برکنار می شوند یا مجبور به استعفا می شوند. واقعا کجای کار ما ایراد دارد و در پشت پرده باشگاه تراکتورسازی چه می گذرد؟!
چرا قراردادهای این مربیان مطرح اغلب در ترکیه منعقد می شود؟ آیا خدای ناکرده باشگاه فقط به دنبال مسائل تبلیغاتی و انفجار بمب رسانه ای است؟ آیا باشگاه اهداف اقتصادی و پروژه های خاصی را دنبال می کند که ما از آن خبر نداریم؟
البته داشتن فعالیت اقتصادی به صورت شفاف و به نفع فوتبال مانعی ندارد اما آیا واقعاً هوادار و دوستدار اصیل فوتبال تبریز و ایران نتیجه این فعالیت ها را می بیند و اینکه مدیریت باشگاه تا چه حد به تراکتورسازی نگاه فنی و فوتبالی دارد؟
این نگاه باید در دراز مدت و در نتایج تیم کاملا نمایان باشد و هواداران نیز احساس غرور کنند و با عزت و افتخار پرچم تراختور را به اهتزار درآورند.
آیا مدیران فعلی تراکتورسازی خبر دارند که تا چه اندازه تا این جا به جایی ها و تغییر مربیان به تیم ضربه می‌زند؟ چه کسانی یا کدام گروه از این جابجایی ها و رفت و آمدها سود می برند؟
حالا یک سوال راحت اما کلیدی از بوقچی های تراختور بپرسیم؛ آیا شما به موفقیت سرمربی جدید و بلژیکی تیم کاملا اطمینان خاطر دارید که نیامده این چنین جشن گرفته اید و سر صدا می کنید و از او اینچنین استقبال کرده اید؟! مگر در جذب مربیان قبلی هم اینچنین شادی نمی کردید؟ پس چه شد که آنها فرار را بر قرار ترجیح دادند؟ هوادار واقعا باید با بینش و آگاهی خاصی از یک مربی یا مدیر حمایت کند و بوق بزند. اینکه هواداران به خاطر برخی مسائل بخواهند شعار برخی بوقچی های توجیه شده را تکرار کنند و از یک مربی در مقطع خاص حمایت کنند و همان مربی را در مقطعی دیگر به زمین بکوبند، اصلا کار پسندیده و حرفه ای نیست. (در کشور ما هنوز برخی هواداران و بوقچی هایشان در شهرهایی چون آبادان، قائم شهر و ... نگاه حرفه ای به فوتبال ندارند و ضربه اش را هم می بینند).
کدام هوادار مطمئن است که جورج لینکز چند روز یا چند ماه در تبریز دوام می آورد که این چنین از آمدن این مربی به تبریز جشن گرفته و ویدیوی آن را منتشر کرده اند؟

نگارنده که به ‌عنوان یک آذری زبان و هوادار تراکتور، هرگز از بابت نحوه جذب این مربی در میانه فصل و این سر صداها و دیدن ویدیو ها و شادی های نمایشی هواداران، خوشحال نخواهم شد! ما اگر خواهان موفقیت و ترقی تراختور هستیم باید همه به فکر منافع تراکتورسازی باشیم نه منافع شخصی مان. همه باید به عشق پرچم تراکتور تلاش کنیم و فریاد بزنیم نه اینکه ناخواسته یا آگاهانه در حمایت از یک مربی ۶۹ ساله اینچنین شروع به شادی کنیم و خواسته های افراد یا گروهی خاص را برآورده سازیم. بی شک چنین رفتارهایی به نفع فوتبال آذربایجان نیست.



وبلاگ شخصی شهرام اصغری در بلاگ اسکای

پس از اینکه وبلاگ شخصی ام در بلاگفا دزدیده شد!

یا ورود به وبلاگ شخصی ام در پرسین بلاگ ممکن نشد مجبور شدم به بلاگ اسکای اعتماد کنم.


این همه نوشته و تولید تکست در وبلاگ ها باید جای مطمئنی ذخیره شوند و در دسترس آیندگان قرار گیرد اما در کشور ما به آرشیو اسناد و اطلاعات و آمار در سازمان ها و نهادهای مختلف خیلی کم بها می دهند.

و این چنین است که مثلا آرشیو بی بی سی در مورد سوژه های ایرانی بهتر از خود ماست!

اگر مسئولان دلسوز وطن هستند لطفا به این مهم توجه کنند...

لطفا


وبلاگ شخصی شهرام اصغری در بلاگ اسکای