شهرام اصغری

شهرام اصغری

وبلاگی شخصی برای کپی و آرشیو برخی پست های منتشر شده در روزنامه ها یا سایت ها و ...
شهرام اصغری

شهرام اصغری

وبلاگی شخصی برای کپی و آرشیو برخی پست های منتشر شده در روزنامه ها یا سایت ها و ...

گزارش کارتونی باخت رویایی ایران به ژاپن، فوتبالیست ها

گزارش کارتونی باخت رویایی ایران به ژاپن / ✍ #شهرام_اصغری

کاکرو پابه توپ شد و از گوشه چپ محوطه جریمه قصد نفوذ داشت که مدافع ایران رسید. کاکرو خوابید و از میان پای مدافعان سر خورد و رفت جلو و خیلی راحت 5 بازیکن دیگر سفیدپوش رو مثل آب خوردن و باور نکردنی محو کرد و جا گذاشت! توپ با سرعت بالا به سمت نقطه پرچم کرنر حرکت می کرد. کاکرو همچنان پرنفس می دوید و می دوید و بازیکنان سفیدپوش جادوزده با داور بحث می کردند. کاکرو دوید به توپ رسید و توپ را شوت کرد به اوج آسمان. جلوی دروازه، سوباسا برای سرزنی به آسمان پرید و بالا رفت، بالاتر...
بیرو هم پرید بالا و بالا، دستش رو هم کش داد و توپ توی مشتش بود اما سوباسا دقیق و عالی و با چشمانی باز به توپ ضربه زد و گُلللللللللل...

تماشاگرای چشم بادامی پرچم هاشون رو تکون می دادند. اون وسط کارگرای طرفدار تیم سوباسا که برای تشویق تیم شون به ورزشگاه آمده بودند، با مشت های گره کرده دعا می کردند. ناگهان ایشی زابا توپ را به دست شماره 8 کوبید و سوت ممتد داور خیلی ها را از خواب پراند.
در کتاب ها نوشته بودند بیرو تمام پنالتی هارو می گیره، قصه مهار پنالتی قوی ترین و بهترین مهاجم دنیا حسابی بر سر زبان ها افتاده بود. هیچ کاپیتانی نمی توانست به این دروازه بان پیرهن آبی، گل بزنه اما سوباسا و یارانش معتقد بودند اونا برنده این بازی هستند و نمی بازن...
شماره 15 توپ رو برداشت و گفت؛ من می زنم! هیچ کس باور نمی کرد. دستانش را به کمر گذاشت، چند قدم به چپ حرکت کرد و با پای راست به سمت راست دروازه بان افسانه ای زد و باز هم گُللللللللللللللل!!!

بازی ادامه داشت که یاران سوباسا حتی از مهاجم اسب سوار و شماره 20 هم نمی ترسیدند. این بار واکی بایاشی توپ را گرفت و به قلب دفاع حریف زد. بیرو مثل یوز از دروازه بیرون جهید اما واکی بایاشی باور داشت تمام دروازه ها را می توان فتح کرد و او هم توپ را از بالای سر بیرو عبور داد.
در ادامه بازی خون به مغز کاپیتان تیم سفید نرسید و او می خواست بازیکن ژاپنی را در دیدار قبل از فینال و مقابل دیدگان میلیون ها بیننده تلویزیونی خفه کند اسب سوار سفید پوش هم می خواست دهان همبازی کاکرو را جر بدهد اما آنها حرف مربی خود را به یاد داشتند. «در میدان ورزش، در مواجهه با دعوا و حرکات ناجوانمردانه هرگز با خشونت واکنش ندهید و اخلاق را نبازید».
آخر بازی واکی بایاشی و سوباسا بچه ها را دور هم جمع کردند و به سمت سکوها رفتند. تماشاگران شاد بودند و در حال جمع آوری زباله ها به سمت درب خروجی ورزشگاه حرکت می کردند. تماشاگران حتی پرچم های جامانده تیم بازنده را با احترام از زباله ها جدا می کردند. آنسوی جایگاه هم گونه های تماشاگران خیس شده بود و مربی، پس از هشت سال کروات قرمزش را با دستانی لرزان شل می کرد...
کانال روزنامه نود
@navaddaily


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.